-
نحوه کشیدن خط چشم با مداد چشم(آموزش تصویری)
چهارشنبه 4 اسفند 1389 05:19
نحوه کشیدن خط چشم با مداد چشم (آموزش تصویری) 1- گردتر کردن چشمها:کـانــتــور چشمها را از پایه مژه ها کاملا کشـیـده و در گـوشـه خـــارجی آن را انـدکی بــه سمت بالا متمایل میسازیم. 2 بیضی تر کردن چشمها: یک خط نازک در کانتور فوقانی چشم تا گوشه خارجی چشم که در وسط اندکی ضخیم تر میگردد. 3- به هم نزدیکتر کرده چشمها:کانتور...
-
نکاتی در خصوص حالت دادن موها
چهارشنبه 4 اسفند 1389 05:18
نکاتی در خصوص حالت دادن موها 1. موها را در حالیکه خیس هستند حالت داده تنظیم کنید . 2. اصطکاک داخل مویی را افزایش دهید . 3. موها را در جایگاههای خودشان متصل کنید . تنظیمات در حالت خیس و تغییر شکل تارهای مو : اغلب مردم برای تغییر شکل و افزایش انحنا موهایشان آنها را در حالت خیس فرم میدهند . اساس این پروسه برروی موهای...
-
زندگی اجباری نیست
یکشنبه 1 اسفند 1389 13:05
زندگی اجبار نیست... شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است دلش از غصه حزین بود و غمین حال من می گو یم زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست که نشد بال زدو پرواز کرد زندگی اجبار نیست زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است تو عبور خواهی کرد از همان پنجره ها با همان بال و پر پروانه به همان زیبایی به همان آسانی...
-
نجات عشق
یکشنبه 1 اسفند 1389 13:03
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود. وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:« آیا می توانم با تو همسفر شوم؟» ثروت...
-
عکس: خواستگاری دختر تماشاگر از بازیکن هاکی کانادا!
جمعه 29 بهمن 1389 03:16
Sidney Crosby از بازیکنان محبوب تیم ملی کانادا است. در یکی از مسابقات، یک دختر تماشاگر پلاکاردی در دست داشت که از crosby درخواست میکند که با او ازدواج کند!!
-
آنجلینا جولی در 19 سالگی، زمانی که هنوز معروف نشده بود
جمعه 29 بهمن 1389 03:08
بدون شرح!
-
ولنتاین مبارک
دوشنبه 25 بهمن 1389 00:36
-
زیست شناس
یکشنبه 24 بهمن 1389 01:48
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه...
-
اخه من یه دخترم
یکشنبه 24 بهمن 1389 01:44
مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی شده بود که در نقاشیهایم هم متوجه نقص عضو او نمیشدم و همیشه او را با دو چشم نقاشی میکردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچهها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه میکردند و...
-
عشق خطرناک است.
یکشنبه 24 بهمن 1389 01:06
ازدواج باید در مرتبه دوم باشد، پدیده ی اولیه باید عشق باشد؛ آنوقت می توانید باهم باشید. این باهم بودن، باید یک دوستی و یک مسئولیت باشد. وقتی که دو نفر عاشق یکدیگرباشند، مسئول هستند، از یکدیگر مراقبت می کنند. برای ایجاد چنین مسئولیت ومراقبتی به هیچ قانونی نیاز نیست؛ هیچ قانونی قادر به ایجاد آن نیست. در بالاترین حدّ،...
-
“خدایی” که ندیدمش(لطفا بخونینش ضرر نمیکنین)
یکشنبه 24 بهمن 1389 01:03
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ...
-
ولنتاین ؟ سپندارمذگان ؟
یکشنبه 24 بهمن 1389 00:57
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) ! چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴...
-
اگر تو با من باشی ...
شنبه 23 بهمن 1389 01:55
میشود ساعتها نشست و طبیعت را دید. میشود ساعتها در سکوت فقط با تو خلوت کرد و با خیال تو بود. میشود در صدای پر خروش رودخانه صدای زنگی را شنید که ... خطابت می کند ای انسان بهوش باش و گذر عمر ببین میشود در صدای نسیم آوای فرشتگان بهشتی را شنید. میشود بهمراه باد رقص ابرها را در آسمان آبی دید. میشود اگر تو با من باشی ... و...
-
آرزو. . .
شنبه 23 بهمن 1389 01:51
-
چرا تنهام گذاشتی....
شنبه 23 بهمن 1389 00:11
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید : چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم ...! با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!
-
کوچه ی دل
سهشنبه 19 بهمن 1389 02:16
کوچه های دل من، باز خلوت شده است قبل از اینکه برسم، دوستی را بردند یک نفر گفت به من باز دیر آمده ای، دوست قسمت شده است. با توام،با تو، خدا یک دل قلابی، یک دل خیلی بد، چقدر می ارزد؟ من که هرجا رفتم،جار زدم: شده این قلب حراج، بدوید یک دل مجانی، قیمتش یک لبخند به همین ارزانی.
-
تنها شده ام ...
سهشنبه 19 بهمن 1389 02:09
دیرگاهیست که تنها شده ام قصه ی غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام ...
-
برداشت آزاد. . .
دوشنبه 18 بهمن 1389 01:01
سلام. نمیدونم شما با خوندن این به ظاهر داستان ولی در واقع حقیقت زندگی چه حسی پیدا میکنین یا چه فکری می کنین! به نظر من خیلی تلخ بود و جای فکر داشت. منکه خودم حتی نسبت به خودم یه حس بدی بدست آوردم. بغض تو گلوم شاید اعتراضی بود به زندگی راحت و بی دغدغه م .کاش در حد حس نباشه. . . یه تلنگر باشه واسه همه مون که چشم و دل...
-
شاه من...
یکشنبه 17 بهمن 1389 02:34
همیشه برده خواه تو همیشه مات خواه من بچین! دوباره می زنیم، سفید تو، سیاه من ستـاره های مهــــره و مربعاتِ روز و شب نشسته ام دوبــاره روبروی قــرص ماه من پیـاده را دو خانه تو، و من یکی، نه بیشتر همیشه کـل راه تـو، همیشه نصـف راه من تمسخـر و تکـانِ اسب و انـدکی درنگِ تو من و نگـــاه بر پیـاده باز هم نگــــاه من یکی تو و...
-
چشم هایت
یکشنبه 17 بهمن 1389 01:08
چشمانت که باشند ، سرنوشت بهانه گیر من ، بهانه را از یاد خواهد برد و من میتوانم در چارچوب پنجره ی چوبی، شاعرانه تر برایت بگویم. چشمانت که باشند ، چشمان متروک شده ام ، در آیینه ی زندگی، با تولدی آرام دوباره سبز می شود. چشمانت که باشند ، آسمان را باور خواهم کرد ، تا جایی که من و آسمان یکی خواهیم شد و من برای گنجشک های...
-
قانون تو ...
یکشنبه 17 بهمن 1389 00:59
قانون تو ، تنهایی من است و تنهایی من، قانون عشق وعشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست! چه قانون عجیبی چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی که هر بار ستاره های زندگی ات را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره ی امید کنی و خود در تنهایی و سکوت با چشمهایی خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره بنشینی و خموش و بی صدا...
-
اگر دروغ رنگ داشت
پنجشنبه 14 بهمن 1389 01:05
اگر دروغ رنگ داشت ؛ هر روز شاید ؛ ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود. اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت ؛عاشقان سکوت شب را ویران میکردند. اگر براستی خواستن توانستن بود ؛ محال نبود وصال ! و عاشقان که همیشه خواهانند؛همیشه میتوانستند تنها نباشند. اگر گناه وزن داشت ؛ هیچ کس را توان ان نبود...
-
جملات بزرگان
چهارشنبه 13 بهمن 1389 01:52
ی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است .( فردوسی خردمند) آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است .( اسپنسر) آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست .( ارد بزرگ) هرکس قادر به تملک و ارادۀ نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است .( پرسلیس) آزادی تلاش خردمندانۀ آدمی در جستجوی علت حادثه...
-
همیشه راهکار ساده تری نیز هست !
چهارشنبه 13 بهمن 1389 01:40
در یک شرکت بزرگ ژاپنی تولید وسایل آرایشی یک مورد تحقیقاتی به یاد ماندنی اتفاق افتاد :شکایتی از سوی یکی از مشتریان به کمپانی رسید. او اظها ر داشته بود که هنگام خرید یک بسته صابون متوجه شده بود که آن قوطی خالی است بلافاصله با تاکید وپیگیری های مدیریت ارشد کارخانه ای مشکل بررسی و...دستور صا در شد که خط بسته بندی اصلاح...
-
تنهایی
سهشنبه 12 بهمن 1389 01:05
غمی دارم ز دلتنگی اگر گویم زبان سوزد اگرپنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد خودم تنها دلم تنها وجودم بی کس و تنها دراین شهر فراموشی به دور افتاده ام تنها
-
داغ دل
سهشنبه 12 بهمن 1389 00:41
باز هم امشب من در دلم غوغایست از نبودن با تو از غم تنهایی از وجودی قرمز از نوایی ابی از چشمانی همرنگ همرنگ رنگ تنهایی از چشم هایی خسته لبانی بر هم بسته از وجودی بیرنگ از نگاهی کم رنگ بازهم امشب من در نبودت یارم سهم من تنهاییست باز هم امشب در دلم غوغاییست.
-
من خودم بودم
سهشنبه 12 بهمن 1389 00:19
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گرچه در حسرت گندم پوسید من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه ی بودن وا بود من نه عاشق بودم و نه دلداده گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید و خدا می داند سادگی از ته...
-
پرنده ای که از نیزارهای خزانی گذشته است
دوشنبه 11 بهمن 1389 02:00
پرنده ای که از نیزارهای خزانی گذشته است دیگر دیده به دست این بادهای بی هر کجا نخواهد داشت البته ما هم از این حرفهای عاشقانه بسیار شنیده ایم حقیقت این است پرنده ای که به اعتماد یکی پیاله ی آب آمده بود میان این همه خانه این همه خواب هیچ ایوان روشنی از رویای آدمی ندید
-
زیر باران بیا قدم بزنیم
دوشنبه 11 بهمن 1389 01:59
زیر باران بیا قدم بزنیم حرف نشنیده ای به هم بزنیم نو بگوییم و نو بیندیشیم عادت کهنه را به هم بزنیم و ز باران کمی بیاموزیم که بباریم و حرف کم بزنیم کم بباریم اگر، ولی همه جا عالمی را به چهره نم بزنیم سخن از عشق خود به خود زیباست سخن های عاشقانه ای به هم بزنیم قلم زندگی به دل است زندگی را بیا رقم بزنیم سالکم قطره ها در...
-
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
دوشنبه 11 بهمن 1389 01:58
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن امشب...