دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

پندار متفکرین (( مرکز و شرق و غرب جهان ))

همیشه بدنبال تمایز دیدگاه مردم خودمان ( بستر فرهنگی ایران از کشمیر تا مدیترانه ) با مردم شرق و غرب بودم .
تا رسیدم به مطلبی از دکتر محمد مسعود تاجیک که : (( در واقع متفکرین جوامع مانند کانون تجمع نور یک ذره بین هستند .
با شناخت آنها می توان به هزاران طول موج انعکاس یافته از فرهنگ ملل دست یافت .
بطور مثال شناخت درست و اندیشمندانه فلسفه ماکیاول در غرب می تواند ما را به چرایی استعمارگری و همچنین بدخویی غرب رهنمون سازد
شناخت درست عقاید فرانتس فانون می تواند بسیاری از مجهولات در آفریقا و بخصوص سرزمین الجزایر را به ما نشان دهد .
شناخت درست سیدقطب در مصر می تواند بخش بسیار بزرگی از عقاید مذهبی مردم مصر را برای ما روشن و آشکار سازد
شناخت درست تاگور فیلسوف هند می تواند ما را با روح حاکم بر این کشور آشنا سازد... ))

دکتر محمد مسعود تاجیک کلید را به من دادند ! . از این رو " کنفوسیوس " را از شرق انتخاب کردم
و از غرب " وین دایر " و از منطقه خودمان هم متفکری جز " ارد بزرگ " مقبول نظرم قرار نگرفت .
حالا در این مجموعه از هر یک 72 جمله انتخاب کرده ام .
فکر می کنم با قیاس آنها به نکات ارزشمندی می توان دست یافت .
خوشحال می شوم نظر شما مخاطب محترم را نیز بدانم .
از همه شما سپاسگزارم .

سیما زند
http://kandokave.persianblog.ir







ارد بزرگ : برای پویایی و پیشرفت ، گام نخست از پشت درهای بسته برداشته می شود.
کنفوسیوس : آموختن و بکار بستن خوشنودی خاطر می آورد .
وین دایر : سعی کن در برخورد با دیگران آنها را همچون معلمی بپنداری .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .
کنفوسیوس : مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است .
وین دایر : افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم ))
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند .
کنفوسیوس : کمتر می شود که حرف و روی موافق با نیت پاک قرین باشد .
وین دایر : تفکر سالم عادت است . درست مثل تفکر روان رنجورانه که آن هم عادت است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدمهای پاک نهاد درهای وجودشان را پس از ناسپاسی می بندند نه پیش از آن .
کنفوسیوس : من هر روز از سه جهت در خود می نگرم اول آنکه آیا در رفتار با دیگران از حکم وجدان سر نمی تابم ؟ دوم آنکه آیا با دوستان از راه صدق و صفا بیرون نمی روم ؟ سوم آنکه در هدایت دیگران آیا خود بخلاف آنچه تعلیم میدهم عمل نمی کنم ؟.
وین دایر : اگر انتظار داشته باشی که ناراحت شوی ، به ندرت خود را دلسرد خواهی کرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : زیبارویی که می داند ، زیبای ماندنی نیست ، پرستیدنی است .
کنفوسیوس : مرد بزرگ اگر وقار و خویشتن داری را فرو بگذارد احترام و خرد خویش را از دست می دهد .
وین دایر : جسم مانند شفا دهنده بزرگی است . این موجود کامل و شکوهمند در بسیاری موارد می تواند خود را هم شفا دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آرمان و انگیزه هویدا ، ویژگی آدم کار آمد است .
کنفوسیوس : راستی و درستکاری را برترین جا بگذار .
وین دایر : خوشبختی و موفقیت ، اموری درونی هستند که ما آنها را به قلمروی تعهدات زندگی آورده ایم ، نه چیزی که از بیرون آورده باشیم .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس .
کنفوسیوس : اگر براه خطا رفتی از برگشتن مترس .
وین دایر : عشق و پذیرش بی قید و شرط خود را نثار دیگران کنید و ببینید چه می شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نگاه آدمهای کوچک ، چه زود پر می شود و لبریز .
کنفوسیوس : پسر یکه سه سال بجای پای پدر قدم بگذارد حق گزار و وظیفه شناس است .
وین دایر : آزادترین انسانهای روی زمین کسانی اند ، که از آرامش درونی بر خوردارند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست .
کنفوسیوس : طبیعی رفتار کردن بهترین شیوه آداب دانی است .
وین دایر : نبخشیدن ، شکست در ادراک کارکرد جهان و سازگاری تو با کل آن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : بداندیش همیشه ، کارش گره می خورد .
کنفوسیوس : نادار باش و خرسند . دارا باش فروتن
وین دایر : انجام کاری که دوست داری بنیان فراوانی در زندگی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم .
کنفوسیوس : مرد بزرگ از پرخوری پرهیز می کند .
وین دایر : هر چیزی که اتفاق می افتد باید حادث شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : غروب جان آدمی ، سپیده دمی به جهان دیگر است .
کنفوسیوس : از اینکه تو را نمی شناسند غم مخور . به این بیندیش که چرا تو مردم را نمی شناسی .
وین دایر : یکی از بهترین کارها برای رها شدن از وابستگی ها ، این است که به انبار یا کمدهای تان بروید و همه چیزهایی را که استفاده نمی کنید به دیگری بدهید بگذارید بچه ها هم در این کار مشارکت کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد .
کنفوسیوس : تنها به قانون حکومت کردن و قانون را به کیفر مجرا داشتن مردم را حیله و بیننگی آموختن است .
وین دایر : تلاش نکن تا چیزی را بخواهی ، فقط لازم است راضی و پذیرا باشیی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمان ها را نیز از دست خواهیم داد ، و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت ، آمادگی یعنی بروز بودن در هر حرفه و کاری .
کنفوسیوس : به قضاون عمل بس نکن . ببین انگیزه عمل چه بود تا هر کس چنانکه هست خود را بتو بنماید .
وین دایر : تصور ذهنی ، یکی از نیرومند ترین و موثرترین راهکارها برای تحقق هر چیزی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد .
کنفوسیوس : دانش کهن را بیاموز و دانش نو فراگیر تا شایسته آموزگاری باشی .
وین دایر : رنج از خواسته ها سرچشمه می گیرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : شهامت گله ، ناشی از چوپان بیدار است .
کنفوسیوس : مرد بزرگ یکطرفه قضاوت نمی کند .
وین دایر : وقتی آرامش درونی داشته باشی و واقعا درباره خودت مثبت بیندیشی ، غیر ممکن است که دیگری بتواند چیزی را به تو تحمیل کند یا فریبت دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .
کنفوسیوس : دانش بی اندیشه دام است و اندیشه بی دانش بلا .
وین دایر : همه روز ما ، با اندیشه ما شکل می یابد نکته این است : " به چه فکر می اندیشی ؟ "
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید .
کنفوسیوس : اگر میدانی پایداری کن و اگر نمی دانی بگو نمی دانم . نشان دانش این است .
وین دایر : تو مجبور نیستی مورد ترحم کسی باشی که می خواهد تو را آزار دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : جفتت اگر پرید برای پریدن عجله نکن .
کنفوسیوس : در آنچه مشکوک است ساکت باش و از باقی با احتیاط سخن برآن تا کمتر خطا کنی .
وین دایر : تصمیم بگیر که عاشق زیباترین ، جالب ترین و با ارزش ترین فردی که می شناسی شوی ... یعنی خودت !
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سرآمد دشواری و سختی دانایست و دانا چشم خویش را بر بسیاری از زیبایی های زود گذر گیتی خواهد بست .
کنفوسیوس : پیشوا باید آنرا که شایستگی دارد بالا ببرد و آنرا که ندارد بپروراند تا همه به پیشوایی او سر فرو بیاورند .
وین دایر : باور ما درباره خودمان مهم ترین عامل تعیین کننده میزان موفقیت و خوشبختی در زندگی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : چه نشانی از بد اندیش بجاست ؟ هیچ .
کنفوسیوس : آنکه بر پیمان خویش پای بند نیست به چکار می خورد همچنانکه ارابه بی اسب ، براه نمی مرود .
وین دایر : وقتی باور داشته باشی که در زندگی رسالتی والا و سترگ داری ، خود را موجودی الهی خواهی دانست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : چو گرمای تن مردان کهن به آسمان پر کشید با یادشان اندیشه هواخواهان خویش را گرما دهند .
کنفوسیوس : اندیشه درست را دانستن و بکار نبستن از ناجوانمردی است .
وین دایر : از دخالت در کار دیگران دست بردار ، خودت را اصلاح کن و در کار دیگران دخالت نکن .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد .
کنفوسیوس : مرد بزرگ ستیزه نمی جوید و اگر در تیراندازی شرکت کرد و برنده شد جام افتخار را بحریف مقلوب عرضه می دارد .
وین دایر : اگر می بینی با تو بد رفتاری می شود ، حتما خودت پیام با من بد رفتاری کن را ارسال کرده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : تبار بی ریش سفید ، همچون خانه بی سقف است .
کنفوسیوس : آنکه بدرگاه خدا تقصیر کرده بکه پناه خواهد برد !
وین دایر : خود باوری از درون می جوشد نه از تاییدات و آنچه گرد آورده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت .
کنفوسیوس : حسن معاشرت است که همسایگی را شیرین می کند .
وین دایر : خطر کردن ، تنها راه جستن از خطر است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سخن بدون پشتوانه ، یعنی گزاف گویی .
کنفوسیوس : آنکه همنوع خود را دوست دارد همواره این حس را در خود تقویت می کند و آنکه بدخواه همنوع خویش است پیوسته این آتش را در دل می فروزد.
وین دایر : در هر رابطه ای که دونفر با هم یکی شوند در نهایت دو نیمه انسان خواهد ماند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ستایش ، هنگام نو رُستن را .
کنفوسیوس : آیا کسی را دیده ای که یک روز تمام فکر و خیال خود را صرف تقوا کند البته چنین کسانی هستند اما من ندیده ام .
وین دایر : وقتی با خویش در آشتی باشی و خودت را دوست بداری ، ممکن نیست ، کارهای خود ویرانگرانه انجام دهی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نامداری بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد .
کنفوسیوس : اگر صبح راه درست را یافته باشیم شب برای مردن مهیا خواهیم بود .
وین دایر : در برابر هر اندیشه خوف انگیز صبور و دلدار باش .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سرایش یک بیت درست از زندگی ، نیاز به سفری ، هفتاد ساله دارد .
کنفوسیوس : دانش آموزی که به آموختن می پردازد اگر از لباس ژنده و خوراک ناچیز خود گلایه مند باشد ارزش گفتگو ندارد.
وین دایر : به تو اطمینان می دهم زمانی که از رویدادهای ناخوشایند عبرت گرفتی دیگر آن رویداد ها برای تو رخ نخواهد داد.
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اندرز جوان باید کوتاه ، تازه و داستان وار باشد .
کنفوسیوس : در این غم نباشید که چرا بفلان مقام نرسیده اید . در این فکر باشید که آیا لیاقت آن مقام را دارید . از این غم نخورید که چرا مشهور نیستید بلکه بکوشید تا شایسته شهرت بشوید .
وین دایر : همه چیزهای زندگی ، برای خدمت به تو هستند ، نه آن که تو در خدمت آنها باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : راهی جز نرمش و بازی با هستی نیست .
کنفوسیوس : مرد بزرگ بفکر صفات خویش است و مرد پست بفکر جاه خود ، اولی از اشتباه و خطای خویش می ترسد و دومی از بی مهری دیگران .
وین دایر : تنها محدودیت و مرز ما جسم ماست . فکر را هیچ حدی نیست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : برای آنکه به فرودستی گرفتار نشویی ، دست گیر آدمیان شو .
کنفوسیوس : مرد بزرگ در جستجوی حق است و مرد پست بدنبال منفعت .
وین دایر : عشق بخشایش است ...و عشق برای بخشیدن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در زندگی نادان سرانجام یک گره ، صدها گره باز نشدنی است .
کنفوسیوس : وقتی به شخص شایسته بر می خورید سعی کنید خود را به مرتبه او برسانید . وقتی به آدم بی ارزش روبرو می شوید در صفات خود دقت کنید .
وین دایر : همیشه نمی توانی مهار آنچه در بیرون می گذرد در دست گیری ، اما همیشه می توانی مهار آنچه را در درونت می گذرد در اختیار داشته باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : روان مردگان و زندگان در یک ظرف در حال چرخش اند .
کنفوسیوس : مردان در قدیم مهر خاموشی به لب می زدند که مبادا کردارشان بخوبی گفتارشان نباشد .
وین دایر : اگر به خودت باور و اعتماد نداری ، هرکاری دلت می خواهد بکن تا احساس بهتری درباره خودت پیدا کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا .
کنفوسیوس : مرد بزرگ دیر وعده می دهد و زود انجام می دهد .
وین دایر : فکر روشی است که در آن هر چیزی ممکن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نکات سخت هم اساسی ساده دارند .
کنفوسیوس : پرهیزگاری در گوشه گیری نیست . در کشاکش گفتگو و رایزنی با همسایگان است .
وین دایر : تنها تفاوت میان گل و علف داوری ماست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش .
کنفوسیوس : فضولی در هنگام کار ، بیکاری می آورد و در دوستی بیزاری و تنهایی .
وین دایر : هر چه بیشتر مردم و دیگر چیزها را رها کنی ، موانع و مشکلات کم تری در سفر زندگی ، پیش رو خواهی داشت .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : خموشی ، دری به سوی نگاه ژرف تر است .
کنفوسیوس : چوب پوسیده را نمی توان منبت کرد .
وین دایر : متضاد شجاعت ، ترس زیاد نیست ، چرا که هر دو از یک جنس اند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدم خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد .
کنفوسیوس : زبان آوری و چرب زبانی شخص را منفور می سازد .
وین دایر : روشن بینان ! از هر درگیری و تقابلی پرهیز می کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنگاه که نمی دانم چه می گویم ، جز راستی چیزی بر زبانم جاری نیست .
کنفوسیوس : اول باری که بر می خورم بهر چه که به گوید گوش می دهم و او را قابل اعتماد می دانم بعدا به حرفش گوش می دهم اما مواظب رفتارش خواهم بود .
وین دایر : عواطف تو نباید ایستا باشد ، نباید تدافعی باشد ، نباید مانعی باشد برای آن چیزی که می توانی باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اسنخوان بندی فریاد ، پاسخ هزاران ستم بی صداست .
کنفوسیوس : من آدم محکم و پا برجا ندیده ام .
وین دایر : کارآ ترین سلاح برای نابودی رفتارهای روان رنجورانه از زندگی ، اراده فردی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است .
کنفوسیوس : این چهار صفت از بزرگان است . فروتنی ، ادب ، مهربانی و عدالت.
وین دایر : هر تجربه زندگی ضرورتی قطعی داشته است ، تا تو را به مرتبه بعدی و بعدی و تا لحظه حال برساند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر دشمنت با روی خوش نزدیکت شد ، در برابرش خموش باش و تنهایش بگذار .
کنفوسیوس : با گله های کهنه که از خاطر می بریم بار کینه ها را نیز از دل فرو می ریزیم .
وین دایر : آنانی که بیش از همه تو را ناراحت و رنجیده می کنند ، کسانی هستند که کمبود یا نیازی را در وجودت تداعی می کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دودمان بی نیا و مرد کهن ، به هزار آیین اهریمنی گردانده می شود .
کنفوسیوس : هنوز کسی را ندیده ام که خطای خود را بشناسد و راستی خود را محکوم بداند .
وین دایر : تو در پیوند با تمام انسانهایی ، رقابتی میان بهتر یا بدتر بودن از دیگران در کار نیست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : برای پرش های بلند ، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم .
کنفوسیوس : مرد بزرگ به نیازمندان کمک می کند نه بدارندگان تا بدارائی خود بیافزایند .
وین دایر : حق من برای داشتن بینی سالم ، در برابر حق تو برای کوبیدن مشتی به سوی من قرار می گیرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است .
کنفوسیوس : کیست که همه عمر از راه تقوا بیرون نرود .
وین دایر : وقتی در آینه می نگری و اویی را که همه جا با خود می بری دوست نمی داری ، مخرب ترین کار ممکن را می کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : پیامد دانایی ، پذیرفتن بار ساماندهی دیگران است .
کنفوسیوس : سادگی از دهاتیان است و ظرافت از شهریان . مرد کامل ظرافت و سادگی را باهم دارا است.
وین دایر : زندگی به شیوه ای سست و بی رمق ، به هیچ روی پذیرفتنی نیست . همه دلایل تو برای بیحالی و ناتوانی فقط بهانه هایی است که خود به وجود آورده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : بخشیدن تخت و اورنگ به خویشاوندان ، از زبونی است .
کنفوسیوس : آنکه راستی را دوست می دارد بهتر از آن است که می داند راستی چیست
وین دایر : هر مانع و مشکلی که در این جهان پدید آید فرصتی برای رشد و تفکری دیگر...یا بهانه هایی برای باور ناکامی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : میهمانی های فراوان از ارزش آدمی می کاهد ، مگر دیدار پدر و مادر .
کنفوسیوس : تقوا در آن است که عمل نیک را از نتیجه آن والاتر بشماریم .
وین دایر : معجره ها درونی هستند ، به درون خویش سفر کن تا جادوی زندگی خود را خلق کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند .
کنفوسیوس : مرد بزرگ را می توان براهی واداشت اما به پستی نمی رود . می توان او را اغفال کرد اما ابله نمی شود .
وین دایر : " بی " در بی قید و شرط یعنی بدون قضاوت .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : همای بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی .
کنفوسیوس : من واسطه ام نه مبتکر ، من از پیروان و دوستداران گذشتگانم .
وین دایر : هرگز بدون فرا رفتن از جسم نمی توانیم آگاه شویم و به روشن بینی برسیم . همه عالمان این را آموخته اند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد .
کنفوسیوس : من متفکری آرام و دانش آموزی بیش نیستم دانشجوی هستم که از آموختن دست بر نمی دارم و از گفتن خسته نمی شوم .
وین دایر : زندگی کن ... خودت باش ... لذت ببر ... عشق بورز .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند .
کنفوسیوس : همواره از این افسرده ام که در راه تقوا پیش نمی روم و از مباحثه معلومات کوتاهی می کنم و پیوسته خود را در طریق عدل نگاه نمیدارم و جبران خطاها را از عهده بر نمیایم .
وین دایر : هیچ کس ، هر قدر هم بخواهد نمی تواند کاری کند که دیگران درک و درایت پیدا کنند . درک و درایت فقط با عمل حاصل می شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان برگزیدگان است .
کنفوسیوس : راستی و ساده گی را بدیگران هدیه کن ، تقوا را از دست مگذار ، مهر و محبت را شیوه خود بساز و برای سرگرمی بهتر بپرداز.
وین دایر : درونت قلمرویی از آرامش هست که می تواند همه نیکبختی هایی که خواهان آنهایی خلق کند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی آدمهای فرهمند .
کنفوسیوس : بر آنکه خواهان نیست دانشت را آشکار مکن .
وین دایر : تو می توانی بیمار باشی ، یا سلامتی را انتخاب کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنگاه که سنگ خویشتن را به سینه می زنید نباید امید داشته باشید همگان فرمانبردار شما باشند .
کنفوسیوس : اگر دارایی ارزش داشتن داشت دارا می شدم و بدستش می آوردم !.
وین دایر : هر چه بیشتر با خود مهربان باشی ، مهربانی واکنش معمول تو در رفتار با دیگران خواهد شد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : جشن های بزرگ انگیزه افزایش باروری و پویایی آدمیان می شود .
کنفوسیوس : با آب ساده و نان خشک و بازوی زیر سر همچنان می شود خوشبخت بود .
وین دایر : وقتی بدانی که مسئول نیت های خود هستی ، در خواهی یافت که مسئول تمام دنیای خود هستی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : خوار نمودن هر آیین و نژادی به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید .
کنفوسیوس : حوداث عجیب و شاهکار های پهلوانی و اعمال ناشایست و معانی مرموز در سخن کنفوسیوس نمی آید.
وین دایر : وقتی برای کاستی ها و ضعف هایت دلیل می آوری به تنها چیزی که می رسی همان ضعف ها و کاستی هاست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : همیشه بین خود و همسرت بازه ای را نگاهدار تا به خواری گرفتار نشوی .
کنفوسیوس : هر کجا سه نفر باشند مربیان من خواهند بود زیرا هر چه خوبی دارند می آموزم و هرچه بدی دارند می کوشم که بر اندازم .
وین دایر : شادمانی و رنج تو الهی است . چیزهای زیادی هست که باید از هر دو بیاموزی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : هیچ گاه هماورد خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد .
کنفوسیوس : این خوبیها که در ما است کار خداست .
وین دایر : تو همیشه تنهایی ، اما فقط زمانی احساس تنهایی می کنی که فردی را که با او همنشینی ، دوست نداشته باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : افزایش ناگهانی مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ و فرهیختگی می گردد آنهم از آن رو که نسل و تبار پیش از آن نمی تواند بایستگیها و وظایف خویش را همچون آموزگار بدرستی انجام دهد .
کنفوسیوس : آموزگار باید چهار چیز را پیش چشم بدارد ، دانش ، حسن رفتار ، پاکی دامن و صداقت
وین دایر : آنچه داری یا نداری تعیین کننده خوشبختی و موفقیت تو نیست . آنچه به آن باور داری حقیقت است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ .
کنفوسیوس : هرچه را می شنوی و می بینی غربال کن و آنچه را خوب است برای خود نگهدار .
وین دایر : هر مشکل ، فرصتی پنهان است .
*
**
***
**
*

ارد بزرگ : ارزش استاد را دانستن هنر نیست ، بلکه بایستگی و وظیفه است .
کنفوسیوس : کار بد هر چه پنهان باشد سر انجام آشکار خواهد شد .
وین دایر : تفاوت بزرگی ، میان دوست نداشتن رفتار دیگری ، با دوست نداشتن خود او وجود دارد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند .
کنفوسیوس : ولخرجی شخص را بکارهای زشت وامیدارد. خست دل را سخت می کند اما سخت دلی بهتر از زشت کاریست .
وین دایر : رفتارت سنجه بهتری است برای آنچه هستی تا گفتارت .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در هر سرنوشتی ، رازی مهم فرو نهفته است.
کنفوسیوس : مرد بزرگ همیشه آرام است و مرد کوچک مضطرب .
وین دایر : تو هرگز نمی توانی همه را راضی کنی . در حقیقت ، اگر بتوانی رضایت خاطر پنجاه درصد از افراد را به دست آوری ، بسیار خوب عمل کرده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است.
کنفوسیوس : اگر اندازه را نگاه نداریم ادب زحمت می شود و وقار کمروئی ، شجاعت به عربده جوئی می کشد و صراحت به بیحیایی .
وین دایر : سعی کن به جای تکرار و یاد آوری گذشته ، از آن پند بگیری .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید.
کنفوسیوس : می توان مردم را براه وظیفه آورد ولاکن نمی توان فهم و ادراک به کسی بخشید .
وین دایر : نمی توانی راستین باشی مگر آن که در مسیر جاودانی گام نهی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دشمنی و پادورزی ، به آدم خردمند انگیزه زندگی می دهد.
کنفوسیوس : نیست کسی که سه سال تحصیل کند و از سعی خود نتیجه نگیرد .
وین دایر : از آن رو که ذهن تو قلمروی خاص توست ، می توانی هر فکر تازه ای را چند روزی بیازمایی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : هم رنگ دیگر کسان شدن ، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است.
کنفوسیوس : تکبر و خست هزاران صفت خوب را می پوشاند .
وین دایر : باور کن و آن را ببین . بشناس و با آن یکی شو .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد.
کنفوسیوس : در شغلی که بتو محول نیست اندیشه و تدبیر مکن .
وین دایر : راه تغییر رفتار ، درک منشا توانمندی است که تویی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .
کنفوسیوس : موضوع تحصیل را همیشه بی پایان بدان و از کوشش مایست .
وین دایر : کودکی اعجازی است ، که باید آن را نظاره کنی .



پایان



نوشته شده توسط با با باران

دلم برات خیلی تنگ می شه ...

دلم برات خیلی تنگ می شه ...



 

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ...

 


یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی

در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را

از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

سرشار می کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

و می شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد

یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

*ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــــــــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــ*

*ــــــ*

*

دلتنگیها ...

دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده.

  خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم.

  به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.

  دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟

  در آواز شب اویز های عاشق؟

  در چشمان یک عاشق مضطرب؟

  در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟

  دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم.

  و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی.

  ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز
  بخوانم.

  کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم.

  می ترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به
  دنیا نیایند.

  می ترسم نتوانم بنویسم و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود.

  می ترسم نتوانم بنویسم وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد وتازه ترین شعرم به تو
  هدیه نشود.

  دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم.

  دوباره سایه ی حرف های تو که روی دیوار روبرو می افتد.

  دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند و من تو را میان چشمهایم بنشانم.

  دوباره شب ،دوباره تنهایی و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم پر نمی شود.

  دوباره شب،دوباره یاد تو که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته.

  دوباره شب،دوباره تنهایی،دوباره سکوت،دوباره من و یک دنیا خاطره...

چرا؟

سلام

یه سوال؟ چرا وقتی تنهاییم حس میکنیم از همه دنیا دور شدیم حس میکنیم خیلی کمتر از بقیه هستیم حس میکنیم چیزی از وجود ما کمتر از بقیه هست میشینیم باخدا صحبت میکنیم خدایا نیاز به یه دوست خوب داریم خدا هم که میبینه تنهایی یه دوست خوب بهمون میده اما وقتی به ارزوی یه مدت قبل میرسیم همه چی یادمون میره و دنبال بهانه میگردیم با ایرادهای بیجا سعی بر ناراحت کردنش میکنیم همه چی یادمون میره تنها بودیم از همه دور بودیم چیزی از بقیه کم داشتیم وقتی هم میره دنبال خاطراتش میگردیم باید کدوم رو باور کرد؟ آیا میشه باور کرد ما آدم ها روزی همدیگرو واسه رفع نیاز نخوایم؟چی میشه یکم هم تلاش کنیم نیاز رفیق مون رو تامین کنیم چرا همیشه خودمون در راس باشیم چرا همیشه سعی بر بدست اوردن نیاز های خودمون هستیم چرا به اعتقادات همدیگر احترام نذاریم چرا یاد نگیریم باهم زندگی کنیم چرا ما در نبود هم به این نتیجه میرسیم که خیلی دوسش داشتیم چرا وقتی پلی شکست یادمون میاد باید به عقب برگردیم و از اول زندگی کنیم در صورتی میدونیم گذشته دیگه بر نمیگرده و باید فراموش کنیم و یا از ترس اینده لذت های امروزمون رو میگیریم در صورتی که میدونیم لذت امروز مال فردا نیست تنها چیزی که میمونه تلخ از دست دادن لذت دیروز یه جورهایی تو گذشته و آینده داریم گذر میکنیم که هیچ کدوم نمیتونه تاثیر داشته باشه تو مسائل روزمره ما روزی ما بتونیم فقط واسه امروز زندگی کنیم میتونیم موفق باشیم گذشته رو فراموش کنیم آینده رو دفن

                                                                 مسیحا roxx_maxx77

درک شخصی و میتونه کاملا اشتباه باشه

         جدی بگیرید سخت نگیرید

عشق یا دوست داشتن؟

عشق وجود داره؟
بعضی وقتا ما آدم ها از چیزی یا کسی ضربه ای بخوریم دیگه از همه بدمون میاد وقتی از جنس مخالف زخم بخوریم دیگه همه به یه چشم نگاه میکنیم و از همه بدمون میاد اما وقتی به گذشته بر میگردم درسته من زخم روزگار اتشی تو دلم انداخته اما میبینم این رابطه هست که مشکل داره نه اونی که به من ضربه زد الان به جایی رسیدم که عشق رو کلمه ای واسه بازی کردن با احساسات همدیگر میبینیم مثلا خود من به اونی که خیانت کردم نمیبینم اما اونایی که دودره کردن منو همیشه تو ذهنم هستن خوب مدیون اونایی هستم که منو با درد تلخ جدایی آشنا کردن تا بدونم این درد سنگین هست و هر ادمی تحمل کشیدن این بار سنگین رو نداره و شاید باعث بشم با این کارم مسیر زندگی شخصی رو با هوس خودم و حس تنوع طلبی خودم عوض کنم چه بسا انسان هایی که از روی درد و ناراحتی های زیاد با انزوا و تنهایی رفتن و چه انسان هایی که از روی یاس و انزوا به مواد روی اوردن و چه انسان هایی که از روی مواد به ناکجا اباد رسیدن و بعضی ها که قربانی این بیماری خطرناک شدن بله ما ادم ها برای توجیح و بهانه که کار خودمون رو یک شوخی بچه گانه تلقی کنیم ضعف قربانیان تنهایی رو بهانه کردیم خدایا به من کمک کن با حس پشیرفت و آخر زید بازی بودن و اینکه من این تعداد دوست جنس مخالف دارم آدمی رو به گوشه گیری و یاس نفرستم .خدیا یا معنی عشق رو از هوس به من بیاموز یا اینکه این عشق مجازی رو از من بگیر خدایا آیا عشق رو تو افریدی یا اینکه بازی دست بشر است؟خدایا اگر عشق رو آفریدی که انسان خاکی از عشق به تو نزدیک تر بشه پس چرا اجازه دادی با این کلمه به ظاهر مقدس انسان هایی رو به کام مرگ بفرستیم
خدایا عشق شده نقابی برای جذ اب نشون دادن چهره زشتی که پشت نقاب داریم خدایا من حس میکنم اخرین درجه ابراز علاقه همون کلمه شیرین دوست داشتن هست کلمه ای که از بس به زبون اوردن و تکراری شد دیگه کسی به معنای سنگین این کلمه دقت نمیکنه و جایگزین این کلمه دوست داشتن کلمه ای به نام عشق اوردن عشق های امروزی یه شب دوام دارن و فردا یادشون میره امادوست داشتن به مرور میاد اما موندگاره چه ادم هایی بودن که دوستشون داشتیم با رفتنشون مارو تنها گذاشتن اما یادشون تو دلمون موندگاره وقتی اسم دوست داشتن میاد یادمون به کسانی ناخداگاه میفته و خاطراتی برای ما زنده میکنه اما کلمه عشق منو یاد غم انگیز ترین لحظات میندازه که خیلی مفت و مجانی از دست دادیم عکس هایی که غم از تصویر سرازیر میشه رو عکس هایی عاشقانه ترانه هایی غم انگیز ادمی که تنها نشسته اما دوست داشتن ادم رو به نیروی برتر ما میروسنه .عشق سرازیر میشه از ارزو اما دوست داشتن انگیزه از اراده کردن (انسان های ضعیف ارزو میکنن ادم های بزرگ اراده)
حس میکردم عاشق یک نفر شدم 90 روز امدم برم بهش بگم اما نتونستم حس میکردم لال شدم حس میکردم توانایی جلو رفتن رو ندارم اما روزی که حس کردم دوستش دارم رفتم و پیشنهادم رو بهش دادم جالب اینجا بود که وقتی بهش گفتم خیلی ریلکس بهم گفت منو دوست نداره و عاشق کسی هست که توانایی ابرازش رو نداره جالب شد بهش گفتم دوسش داشته باش تا بتونی بهش برسی چون دوست داشتن حقیقت هست اما عشق مجازی هست منو مسخره کرد درک نکرد تمام تلاشم کردم و دستش رو تو دست کسی گذاشتم که حس میکرد عاشقش هست مدتی گذشت یه سری مسائل باعث جدایشون میشد نقش من نقش فردین امروزی و پتروس سابق بود فقط میخواستم ناراحتی اینو نبینم خوب وقتی عشق یه طرفه باشه جدایی میاد که امد منم نتونستم کاری بکنم دوستش دارم تا ابد اما دیگه واسم سخت بود دیدنش اما سرنوشت بازی خودش رو میکنه نمی پرسه تو چی رو دوست داری چیو دوست نداری انو دیدم سخت بود واسم ناراحتیش با بغضی که داشت و منو هم مقصر میدونست پرسید گفت چرا همچین کاری باهاش کردم چرا باعث همچین ناراحتی واسش شدم؟ دوست نداشتم بیشتر ناراحتش کنم و بگم من مقصر نبودم با ناراحتی بیشتر از ناراحتی اون بهش گفتم شبی که بهش گفتم دوسش دارم یادشه؟ گفت خوب کاملا اون شب که واسه من بدترین شب زندگیم بود رو با بی اهمیتی رد کرد و حتی درک نکرد که با نه گفتنش چی به سرم اورد خیلی سنگین تموم شد این خوب گفتنش کسی که طمع تلخ نه رو چشیده بود نتونست بفهمه چی به سر من امده بگذریم گفتم اون شب شب به یاد موندنی شبهای تلخ زندگی من بود و همون شب واست دعا کردم همچین روزی نبینی پس خودم تلاش کردم که نبینی خواستم بهت خوش بگذره و با دیدنش حس خوبی داشته باشی که دنیا رو صاحب شدی فقط چون دوست داشتم همچین کاری کردم که مثل من اذیت نشی خودت گفته بودی اگر بهش برسی دیگه چیزی از خدا نمیخوای منم خواستم خنده رو ببینمت و از شادی تو من هم شاد بشم هرچند وقتی باهم میدیم شما رو دنیا رو سرم خراب میشد گفتم و رفتم یکماه بعد تلفنی زد گفت لعنت به عشق لعنت به دوست داشتن و حالا میخواد با من دوست بشه و رابطه بگیره و میخواست اشتباهی رو کرده با اشتباه جبران کنه و من چون خیلی دوسش داشتم بهش نه گفتم و دیگه بعد از فقط یه اس مس به من داد که گفته بود امید وار هست تو زندگیم خوشی نبینم فهمیدم که اشتباه نکردم چون من بعد از اون نوشتم از خدا میخوام غم هاش رو به من بده و شادی های من به اون بعضی وقتا بی دلیل دلم میگیره حس میکنم شاید خدا میخواد بهم بگه بابا تو تحمل غم های خودتو نداری پس این یه ذره از ناراحتی ها رو که بهت میدم بدون که هرکس با غم های و شادی های خودش زندگی میکنه و زنده هست اما خوشحالم که این درک رسیدم که اگر کسی کسی رو دوست داشته باشه هرگز از خدا واسش ارزوی غم و ناراحتی نمیکنه .اگر منو واسه خودم میخواست و دوستم داشت همه جوری باهاش میموندم اما از روی احساسات عمل کرد بازم معنی دوست داشتن رو نفهمید 


حکایت

یه روز شاه به وزیرش گفت برو ببین خدا چی میخوره؟ چی میپوشه؟چیکار میکنه؟

وزیر رفت دنبال تحقیق همه جا رفت همه کار کرد همه کتاب رو خوند اما نتیجه نداشت دست از پا دراز تر برگشت همین جور که ناراحت وارد کاخ شد تو باغ به باغبون برخورد ناراحت و دپرس نگاهی به صورت باغبون کرد باغبون دلیل ناراحتی وزیر رو پرسید وزیر با نامیدی جریان رو بهش گفت باغبون گفت اینکه خیلی سوال اسونی هست وزیر که فکر میکرد باغبون اونو دست میندازه با ناراحتی و عصبانیت گفت همه جا و همه کار کرده جواب پیدا نکرده حالا یه باغبون جواب رو میدونه؟ خوب از باغبون خواست که جواب رو بهش بگه گفت برو به شاه بگو خدا غم بنده هاش رو میخوره و عیب بنده هاش رو میپوشنه وزیر گفت خدا چیکار میکنه؟باغبون گفت برو همین 2تارو بگو فعلا وزیر خوشحال رفت پیش شاه و جواب این دوتا رو گفت شاه پرسید جواب سوم گفت نمیدونم گفت 2جواب قبل هم مال خودت نیست برو کسی که جواب رو بهت گفته بیارش وزیر رفت و باغبون رو اوردش شاه گفت لباس وزیری رو به تن باغبون بده و لباس باغبون رو تو بپوش وقتی وزیر داشت میرفت گفت باغبون جواب سومی چی میشه؟باغبون گفت اینم جواب سوم خدا باغبون رو وزیر میکنه و وزیر رو باغبون 

بله دوستان واسه خدا کاری نداره که کیو چیکاره کنه خدا خیلی وقتا جواب کار مارو داد اما خدا قدم اخر رو میخواد خودت برداری که ما همین یه قدم رو برنداشتیم و بدی ها رو به خدا گفتیم خدا مهربان هست مگه میشه بنده هاش رو دوست نداشته باشه 

                                                           مسیحا                                    roxx_maxx77

تولد دوباره

سلام به همه هستی

شاید 5ماه باشه اپ نشده این وبلاگ تو این مدت همه چی عوض شدن ایدی"تلفن"دوستان"زندگی کردنم"رفتار و غیره اما این وبلاگ رو خیلی دوست دارم ممنون از خدا که پسورد این وبلاگ یادم امد و باز تونستم یه بار دیگه بیام و حرفام رو بنویسم و خودم تخلیه کنم اخه سخته نتونی جایی درد دل کنی حداقل این وبلاگ رو دارم و حرفام رو وایه به جا گذاشتن خاطراتی واسه اینده ای که در راه هست و خبری ازش ندارم بذارم .بعضی وقتا فکر میکنی اینی که همرات هست دیگه همون نیمه گمشده تو هست اما مدتی یگذره زخمی بهت میزنه که از خودت بدت میاد که چرا سفره دلت پیش این بی چشم و رو باز کردی اما قلم و کاغذ تنها یارای هستن که همیشه بهت وفادارن و رسوا نمیکنن تورو پس ای دل بیا با قلم دوست شو و بگو که دلت از همه گرفته بگو که فقط مردم تورو واسه دلتنگی هاشون میخوان بگو خسته شدی از اینکه صدای خنده های دروغینت 7محله رو میگیره از اینکه مردم به خنده های تو میخندن و میگن خوشبحالت که غم نداری خسته شدی از بدی های روزگار اما نه روزگار بد نیست شاید بعضی از ادم ها باعث شدن روزگار بد جلوه کنه خوب مهم نیست مثل همیشه بدی رو با خوبی جواب میدیم و میخندیم میگیم همه خوبن ما بدیم میگیم دنیا خوشکل میچرخه این منم که چرخیدن رو بلد نیستم خدایا من تورو دارم هیچ چیز نیاز ندارم و ارزو میکنم که هرچیز که با امدنش تو زندگیم تورو از من میگیره ازم بگیر خدایا مهربانترین مهربانان هستی گناه کردم رسوام نکردی بد کردم خوب جواب دادی بدترین کلمه ها رو بهت گفتم خوشکل ترین کلمه ها رو جواب دادی خدایا فرقت با بقیه اینه اره به هم خوب کردم بد دیدم خوشکل ترین حرفا ها رو زدم بدترین حرف هارو بهم زدن موندم رفتن ساختم سوزندنم شدم هیزم اتیش همه خوب خدا رو شکر که باعث شد فرقت رو با انسان ها درک کنم خدایا غم رفته ها نمیخورم میدونم هرچی خراب کردم تو میسازیش هرچی رفت پیش تو امانت هست و روزی که درک خوب استفاده کردن رو یاد بگیرم تو بهم پس میدی خدایا کمکم کن از ادم ها توقع نداشته باشم امدم باز شبهای دراز رو با خودت و وبلاگم سپری کنم پس با یاد خودت شروع میکنم 

                                                                                        دوست دارم خدا