دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

مرگ من سفری نیست
هجرتی است
از وطنی که دوست نمی داشتم
به خاطر مردمانش
خود آیا از چه هنگام این چنین
آیین مردمی از دست بنهاده اید؟
پر پرواز ندارم
اما
دلی دارم و حسرت درناها
و به هنگامی که مرغان مهاجر
در دریاچه ماهتاب پارو میکشند
خوشا رها کردن و رفتن
خوابی دیگر
به مردابی دیگر
خوشا ماندابی دیگر
به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر
خوشا پر کشیدن
خوشا رهایی
خوشا اگر نه رها زیستن
مردن به رهایی
آه این پرنده
ان که می گوید دوستت می دارم
دل اندهگین شبی است

که مهتابش را می جوید

...................

میدونستی؟..... هر چی مهربونتر باشی بیشتر بهت ظلم میکنن، هر چی صادق‌تر باشی بیشتر بهت دروغ میگن، هر چی دلسوزتر باشی بیشتر سرت کلاه میذارن، هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بذاری راحت تر لهش میکنن، هر چی بیشتر به فکر دیگران باشی بیشتر حقتو می‌خورن، هر چی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائل میشن!!!


نظرات 4 + ارسال نظر
فریاد زیرآب دوشنبه 22 آذر 1389 ساعت 07:48 http://operatorepost.blogsky.com/

بابا چه قدر نا امیدی ، چشماتو باز کن دنیا رو ببین ،
چشمها را باید شست...............

مریم دوشنبه 22 آذر 1389 ساعت 12:10

سلام تعجب میکنم ازاین همه تلخی وناامیدی تو واقعا آرش منی؟همون آرش زنده وشوخ یاهمش دروغ بود؟چی بودکه ازامیدومحبت و لطف خدا حرف میزد؟همش فریب بود؟ چرا سیاهی رو کنار نمیزنی؟چرا نور رو نمیبینی؟چرا بخاطر داشته هات که بهترو بیشتر از نداشته هاته خدارو شکر نمیکنی؟ چرا همش افسوس گذشته رو میخوری؟چرا دنیارو یه جور دیگه نمیبینی؟ ناامیدم کردی آرش

م م دوشنبه 22 آذر 1389 ساعت 17:08 http://http://www.panoramio.com/user/3052902

سلام خیلی جالب بود

خزان دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:59

سلام اره منم با حرفات موافقم اما نمیشه اگه ماهم بخوایم بد باشیم دنیارو بدی پرمیکنه بالاخره ماهم خدایی داریم
میگذره بعد از تاریکی روشنایی هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد