دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

چرا !...

 

 

 

حوالی عشق

جائی می شناسم

دیوار به دیوار رؤیاها

آسمانش 

همیشه خیس ِ خیال

کوچه هایش

پر از صدای باران ست

تا نباشی نمی دانی

که چند آغوش

چه قدر بوسه فراوان ست

تا نیائی نمی دانم

چرا تنها  

چرا دلم تنگ ست !

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 02:05 http://1363bahar.blogsky.com

:)

MA دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 22:20 http://MAhdieh1373.Blogfa.com

آپـــــــــــــــــــــم منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد