دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

سلام آسمون

سلام آسمون

زمین هیچ خبری نیست این چنین ماه به زمین زل نزنه به ستاره ها بگو واسه زمین چشمک های زیباش رو حرام نکنه به ابر ها بگو گریه کنه به حال زمین به خورشید بگو نتابه که گرمای خورشید هم سرمای وجود انسانها رو کم رنگ نمیکنه

روز های هفته همه نقش هم رنگ میزنن دیگه نه جمعه ها دلگیره نه پنج شنبه ها سر خوشی داره نه دیگه عدد سیزده نحس است نه هفت اسرار امیز

این روزا معنای قول مردونه پاک از یاد رفته نه کوچه ها لوطی داره نه کتاب ها مجنون ..

از اون بالا اسمون تو چی میبینی؟

بازم برات میگم نه جغد شوم داریم نه دهقانی که فداکار باشه نه فرهادی کوه میکند نه لیلی که عاشق باشد

دیگه چوپان ما از گرگ نمیترسن اینجا گرگ ها به صدای نی چوپان گوش میکنند و گریه میکنند چرا گریه؟ خوب گوش کن!!!

میگن همه حیوان های جنگل درنده شدن اسم گرگ بد در رفته

دیگه دزد ها اموال نمی دزدن ز بهر تفریح دل ادم ها میدزدن دلبری میکنند واسه خنده دل میشکنند هنرمند و قهرمان قصه این روز ها کسی هست که بیشتر دل شکسته باشد این روزها همه معنای کتاب های دبستان رو فهمیدن حرف

اول الفبا آ....ا...

یکی با کلاه یکی بی کلاه اره هرکی بتونه بیشتر الف انسان ها رو کلاه بذاره زرنگه اموختن کلاهی سر انسان ها بذارن که چشم های انها تا ابد بسته بماند

این روزها همه کتاب های اول دبستان مطالعه میکنن دیگه جایی واسه دیوان مولوی و خیام نیست اگر حافظ هم بود دیگه قران حفظ نمیکرد و شاید اونم ایرانسل خریده  بود و الان طرح های آبی و قرمز فعال میکرد ...

اسمون اینجا راحت ادم ها فیلتر میکنن یه روز بدون ترس از فیلتر شدن برات توضیح میدم اینارو بهت گفتم اگر روزی فضا نوردی امد اونجا دیگه بهش خوش امد نگی. اکسیژن رو کمتر کن تو هم فیلتر کن اونجا تا انسان ها نتونن هک کنن تورو ...

اسمون از وقتی حرفام شنیدی ابرها رنگشون رو نارتجی کردن غصه امد تو دلت بغض کردی اما گریه نمیکنی؟

گریه نکن گریه دیگه قشنگ نیست اینجا به گریه های هم میخندن ...................................

نظرات 5 + ارسال نظر
ما 4 نفر سه‌شنبه 14 تیر 1390 ساعت 04:43

ما رو یادت میاد مسیحا؟
همون 4 نفر دانشجو هستم 4 دختر دیوانه
عالی بودی مسیحا عاشق دست به قلمت هستیم همیشه بنویس
میدونی ما 4 نفر یه قول بهم دادیم همیشه تورو جزیی از دستیمون بدونیم و همیشه در مورد خاطراتی که باهم تو ویلاگ تو داشتیم به یاد داشته باشیم ممنونیم از تو باغث این شدی
این حرف ما 4 دوست داشنگاهی بود گل خوشکلمون مسیحا پسر مهربون تا زمین مثل شما داره اسمون کار خودش میکنه
ببخش دیر امدیم اما همیشه میخونیم به شیدا هم سلام برسون بهش بگو حسودیمون شد ما هم میخوایم مطلب بزنیم

فاطیما چهارشنبه 15 تیر 1390 ساعت 12:43

چرا اینقدر دیدت منفیه درسته حداکثر ادمها اینطورین که تو گفتی ولی هنوزم ادمای پاکدل پیدا میشن (به سختی) در ضمن مطالبت منو یاد شعر حکایت نی از مولوی میندازه در هر صورت موفق باشی

بهار یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 11:57 http://ashkekhandeh.blogfa.com

سلام دوست عزیز
من همان کودک شهرم که از حرف الف میترسد
زیبا بود...
حقیقتی ناب که در زمانه ما دروغی بیش نیست
دختر حوا منتظر شماست

بهار دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 19:31 http://ashkekhandeh.blogfa.com

سلام
ممنون از نظرات مفیدت راستش من تازه شروع به نوشتن کردم هنوز راه دشواری پیش رومه ولی توی شعر مفهوم خیلی اهمیت داره واسم اینکه خواننده رو به فکر ببره مهمه مقاله شما هم خوندم یه واقعیت تلخ ،از بین رفتن ارزشها و حتی اشک نریختن بر این نابودی... شاید زمانه ما ارزش دلار ر یورو و طلا مهمترین باشه
بیان افکار و احساس رو حق خودم و حق همه انسانها میدونم چون ما ازاد خلق شدیم
موفق باشی دوست عزیز

بهار یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 02:19 http://ashkekhandeh.blogfa.com

سلام
چرا اپ نمیکنی؟ نظرت در مورد دلخوشیات چیه؟ بهم سر بزن و بگو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد