دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

هنوزم ...

 

 

  هنوز ! 

 

هنوزم چشمای تو مث شبای پر ستاره ست 


هنوزم دیدن تو برام مث عمر دوباره ست
 

هنوزم وقتی میخندی دلم از شادی میلرزه
 

هنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزه 


اما افسوس تورو خواستن دیگه دیره ، دیگه دیره 


اما افسوس با نخواستن دلم آروم نمیگیره ، نمیگیره 


تا گلی از سر ایوون تو پژمرد و فروریخت 


شبنمی غمزده از گوشه ی چشمان من آویخت 


دوری بین من و تو ، دوری ماهی و دریاست 


دوری بین من و تو ، دوری ماه و تماشاست
 

اما افسوس تورو خواستن دیگه دیره ، دیگه دیره
 

اما افسوس با نخواستن دلم آروم نمیگیره ، نمیگیره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد