دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

او برای همیشه دیر کرده است ...

20pzlz8.jpg

آینه پرسید که چرا دیر کرده است؟

نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است

تنها دقایقی چند تاخیر کرده است

گفتم امروز هوا سرد بوده است

شاید موعد قرار تغییر کرده است

خندید به سادگیم آینه و گفت:

احساس پاک تو را زنجیر کرده است!

گفتم از عشق من چنین سخن مگوی

گفت خوابی سال ها دیر کرده است

در آینه به خود نگاه میکنم آه!

عشق تو عجیب مرا پیر کرده است

راست گفت آینه که منتظر نباش

او برای همیشه دیر کرده است ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد