دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دوست بدار و ابی زندگی کن

آری باید زندگی را آنگونه که زندگی به من وتو

میگوید ، 

با پیوستن به چراغ و آب و آئینه ... ادامه داد و نترسید . 

و من نیز ... !

باید معنای واقعی حقیقت را نیز دریافت. ـ!

نه حقیقتی که سایه به سایه  همراه من و تو ست !

 من و تو غافل از گذران عمر و شنیدن تیک تاک زمان !

بدون شک در پی بهترین ها هستیم ! 

 باید از خود فاصله گرفت . ـ !

باید خواست  . !

جور دیگر باید دید .ـ !

خواهی فهمید که زندگی آن چیزی نیست که تو

میخواهی .

انتخاب بهترین راه تو ، بهترین برای تنهایی توست .ـ!

اصل حقیقتی ست که محیط بیرونی  و 

دنیای خارج از تو به تو نشان خواهد داد .

چشم هارا باید شست ،

نباید ترسید ،

جور دیگر باید دید.

گاهی برگشتن به عقب و مرور گذشته ای 

شاید شیرین شاید هم تلخ 

که همچون سایه به دنبالت توست

درسها به تو خواهد داد.

به امید آنکه هر حرکت تو هم در جستجوی واقعیت 

به راهی سپیدختم شود و عملکردت را طلایی سازد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد