دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

خداحافظ

 

خداحافظ

 به یادش گریه کردن ها ....

به عکسش خیره گشتنها ....

به خوابش خواب دیدنها ......

ز رویش بوسه چیدنها ........ز خواب اما پریدنها ....

خداحافظ به دنبالش دویدنها .....

رسیدنها .........

در آغوشش کشیدنها ....

خداحافظ به دور از چشم بد بینها ......

برای بوسه ای تردید کردنها ......

 به وقت باز گشتنها ....به هنگام جداییها ....

خداحافظ ... شنیدنها ....

به تلخی خنده کردنها .....به کنجی گریه کردنها ....

تمام لحظه ها را دوره کردنها ..... 

برای بار دیگر دیدنش ... غمگین نشستنها ....

خداحافظ ....ز شوقش راه را هموار کردنها ....ولی او را ندیدنها .....

سلام اما ... به دل کندن .....

ولی در انتظارش باز ماندنها ........

اگر آمد ....در آغوشش کشیدنها ....

به دور از چشم بد بینها .....

خداحافظ

خداحافظ .....سرودنها ........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد