دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

نامه های تموم نشدنی

بنام انکه من رو عاشق تو کرد و تو رو عاشق دیگری 

چند شب پیش واسه برگشتن به شیراز از اصفهان اسباب کشی کردیم خیلی سفر جالبی بود  

نیمه شب ماشین خراب شده اونم درست در سردترین نقطه ممکن تا تونستیم ردیف کنیم و دوباره حرکت کنیم سرمای خوبی چشیدیم و دوباره حرکت کردیم راه که همیشه ۶ساعت طی میکریم این دفعه حدود ۱۶ ساعت طول کشید جاده رو نگاه میکردم ناخوداگاه یاد زندگی خودم افتادم که میتونستم این کار هایی که طی ۲۴ سال زندگی انجام دادم توی ۱۴ سال زندگی انجام بدم جاده هایی که به ظاهر خطری نداشتن نه به دره خطم میشد نه به بن بست بی خطر اما در باطن خطرات زیادی داشت اخه فریب میدادن منو و هر راننده ایی اخه فقط ادامه داشت به جایی ختم نمیشدن یعنی هدفی نداشت این جاده ها درست مثل من ترجیح میدادم به عمیق ترین دره ها ختم میشدن تا اینکه بی هدف ادامه داشته باشن بعضی وقتا بن بست بهتر است تا بی نهایت .برای رسیدن باید رفت اما هر رفتنی به رسیدن نمیرسه خدایا تو چطوری زندگی میکنی؟ شده کارت مثل کار ما از کار گذشته باشه؟نه اخه تو خدایی و کارگردانی و هر جور میخوای دیالوگ ها رو مینویسی شاید واسه همینه که بعضی وقت ها یادت میره بعضی ها رو هدایت کنی . شاید هم اینجور نباشه.جاده ها رو بی هدف دنبال میکنم یا به مقصد نهایی یعنی پوچی مطلق میرسم یا اینکه به هدف های کاذب میرسم که اعتماد به نفس به من میدن که به نسیمی بند هستن از رفتن و نرسیدن نمیترسم از ماندن و نرسیدن وحشت دارم من رفتم و نرسیدم و خیلی ها نرفتن و رسیدن به قول شریعتی ما عرق میریزیم و لذت نمیبریم و انطرف عرق میخوردن و لذت میبرن سخت در مقصد ماندم طوری که از رفتن وحشت دارم پای من توان برداشتن قدم اول را ندارن یا پای من پا نیست یا جاده ها خوب زیر سازی نشدن اما بازم تصمیم نیمی از رفتن هست در صورتی که به عمل بیانجامه جاد ه ها آماده باشید مرد سفر داره میاد برای تبادل و یا باهم بودن جنگی با کسی ندارم روزگار به من یاد داد جنگیدن راه خوبی نیست چون اخر بازی بازنده هستی بازنده های به ظاهر پیروز که صدای باخت خود را از سر بیچارگی فریاد میزدن ای کاش میدانستن پیروز نیستن اما فریاد بکشین و دل ها را تهی کنید از باخت ها  

همه حرف های من نسخه های تجویز شده برای دل بازنده و تاریک خودم هست و نیازی به فکر در مورد زندگی خودتون نیست شما ها برنده های دنیا هستید و من بازنده ولی بازندگی من در عوض درس هایی به من داد که به کمک انها شاید دیگر با اختلاف کم ببازم  اما دنبال پیروزی نیستم به رسم عادت زندگی میکنم و دنبال هدف میرم تا به روزگار و تقدیر و سرنوشت یاد بدهم رسم دوستی و مردانگی که به هر دست و پا شکسته ظلم روا نیست به انها می اموزم دوستی و باهم بودن البته شاید این ۳ همه بازیچه دست ما هستن و ما برای رفع تکلیف به انها گیر میدهیم مهم نیست چیزی تو دنیا مهم نیست مهم نبودن هست و برای نبودن باید بود و شاید کم بود  

باید کم باشی تو کمبودت احساس بشه نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت شه اما چه جوری کم باشی هم سخته شماها باشید زیاد باشید من کم بودن را ترجیح میدم تا به چشم شماها نباشم .رفتم برای نرفتن و نرفتم برای نبودن در دنیای خودم زندگی میکنم  

به امید پیروزی شما ها  

درک شخصی...............مسیحا

نظرات 5 + ارسال نظر
MISS.ROSE چهارشنبه 21 مهر 1389 ساعت 15:40

سلام آقا آرش
چه عجب چشمای ما به جمال آپ شما منور شد.خوبی؟
آرش یه س.ال میپرسم صادقانه جواب بده. تو تو عشق شکست خوردی؟
این تلخی واسه چیه؟درسته من زیاد نمیشناسمت اما در حد خودم میفهمم که این حرف از یه دل شکسته میاد.یه دل مهربونو قشنگ.هیچی بیشتر از ناراحتی دوستام اذیتم نمیکنه .خصوصا توکه خیلی قبولت دارم.مسیحای شادوبا نمک
اما انگار اونایی که از همه بانمک ترن غمگین ترن
از ته دل از خدا میخوام یه شادی بزرگ و تموم نشدی به قلب بزرگ و مهربونت اعطا کنه

سلام به میس رس
من با میس کال زیاد اشنا هستم با میس رس هم اشنا میشم سلام مهربون شکست عشقی نداشتم البته خوش به حال کسانی که این توفیق رو داشتن ذهن گاهی به غم میگذره گاهی به شادی

شیدا پنج‌شنبه 22 مهر 1389 ساعت 01:02


یادمون باشه که...

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره .

یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره

یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم .

یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره .

یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیری...

یادمون باشه که دل کسی رو نشکنیم. چون دیگه هیچوقت خوب نمیشه...

شیدا پنج‌شنبه 22 مهر 1389 ساعت 01:14


تقدیم به دوستم و آرزوی فاصله گرفتن ازجسم و شتاب به سوی روح.

سلام مسیحا جان.

از شما نوشتن همچین متنی بعید بود!!!

لااقل من از کسی که منو با < اوشو > آشنا کرد و دیدگاه

متفاوتی به دنیا داره توقع نداشتم.


مقدم است
سکوت بر فریاد ،

تاریکی بر نور

و بی فکری به فکر کردن

سلام به شیدا
سلام به خانم روانشناس
روانشناسانی که دنیا رو ساده و زیبا میبینن و نوبت به خودشون که میرسه دنیا سرعت گیر داره
من هنوز همونم دیدگاه من همونه اما چیزی هایی که از ذهنم میگذرنن سعی میکنم به روی کاغذ بیارم اما عمل کردن رو انچنان اسان نمیبینم حق با شماست خانم شیدا شاید یکم نامیدی من بیشتر از امید خودشو نشون میده چشم سعی میکنم امیدوار و شاد زندگی کنم

MISS.ROSE شنبه 24 مهر 1389 ساعت 14:42

سلام بازم من
آره دیگه اینجوریه.با میس کال آشنایی با من آشنا نیستی؟
یعنی تو نمیدونی اسم من چیه؟باشه.یادم میمونه! داداش بازم که غیب شدی؟هرشب دارم میام اما داداش آرش نیست.راستش میخواستم یه کاری بکنم که بتونم همش ازت خبر داشته باشم یعنی میخواستم شمارتو ازت بگیرم اما فکر کردم شاید دلت نخواد مزاحمت بشم واینکه فکرکنی چه پرروام واسه همین گفتم همین که گاه گاه تو یاهو ببینمت خوبه
لطفا زود بیا خیلی دلم گرفته دوست دارم باهات حرف بزنم
خوشیات هزارتا

شیدا پنج‌شنبه 29 مهر 1389 ساعت 01:23

سلام. . . . .

چرا انقدر دیر به دیر میای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کم کار شدیا!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد