دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

صدام نمیکنی چرا؟

صدام نمیکنی چرا؟ چرا نمی‌بینی منو؟

چرا ازم پس میگیری شبای با تو بودنو؟

نگاه نمیکنی منو؟ چرا ازم بی‌خبری؟

چقدر باید گریه کنم چرا منو نمی‌بری؟

تشنه‌تر از اشکم و باز در انتظار هق هقم

برای بخشیدن من، بیا بیا به بدرقه‌ام

بگو نترسم از خودم که با تو التهاب نیست

بگو که در پناه تو فرصت اضطراب نیست

نگاه نمیکنی منو؟ چرا ازم بی خبری؟

چقدر باید گریه کنم چرا منو نمی‌بری؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد