دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

اس مس

در ادامه مطلبکاش دوستی ها مثل رابطه دست و چشم بود. وقتی دستت زخم می شه چشمت گریه میکنه و وقتی چشمت گریه می کنه دستت اشکشو پاک می کنه

- کاش بدونی نبودنت . ندیدنت یا واسه همیشه رفتنت هرگز بهونه نمی شه واسه از یاد بردنت ...

- شب در کارنامه سیاه زندگیش چه دارد که این همه ستاره از آن اوست ؟!

- کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید . او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت:می دانستم با او نسبت داری !!!

- عشق را از ماهی بیاموز زیرا هر وقت از آب جدایش کنی میمیرد. !

- اگه یه روز یه پروانه رو سرت نشست نپرونش اخه من آدرسه قشتگترین گل دنیا رو بهش دادم

- میدونی فرق لبخند تو با لبخند من چیه؟تو وقتی شادی میخندی من وقتی تو شادی می خندم

- اگر در زندگی به ناگاه یکی از سیمهای سازت پاره شد آهنگ زندگی را آنچنان ادامه بده که هیچ کس نداند بر تو چه گذشت

- در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد / در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد / آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد

- شاید آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست

- میدونی کی میفهمی که دنیا دو روزه ؟ وقتی هر کسی رو که دوست داری بهت میگه تا آخر دنیا باهاتم...!

- به اندازه گریه گنجشک دوست دارم شاید این دوست داشتن کم به نظر آید اما وقتی گنجشک ها گریه می کنند می میرند

- جیرجیرک به خرس گفت: دوست دارم، خرس گفت: الان وقت خوابه، بعدا فکر میکنم. خرس به خواب زمستونی رفت، اون نمی دونست که عمر جیرجیرک سه روزه .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد