دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

شعر یا ... شعر

قربون خدا برم....

در یک نظر سنجی از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه جالبی به دست آمد با سوالی از این قرار: نظر خودتون رو راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟

و کسی جوابی نداد... چون:

 در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟

 در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟

 در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟

در اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟

 در آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چه؟؟؟

 

 


مزه ی شوهر

دختری کرد سوال از مادر
که چه طعم و مزه دارد شوهر

این سخن تا بشنید از دختر
اندکی کرد تامل مادر

گفت با خود که بدین لعبت مست
گر بگویم مزه اش شیرین است

یا غم شوی روانش کاهد
یا بلافاصله شوهر خواهد

ور بگویم مزه اش تلخ است
تا ابد می کشد از شوهر دست

لاجرم گفت به او ای زیبا
ترش باشد مزه شوهر

دخترک در تب و تاب افتاد
گفت: مادر دهنم آب افتاد

 

 


جلسه خواستگاری

جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت سکوت(قابل توجه خیلی‌ها)
مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟
...مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه
خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟
..مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه
خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟
مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره
خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟
...مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟
...مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟
...مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد
خانواده عروس : زنش !!!؟؟؟
! نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین


قابل توجه مادر شوهر و پسرها

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد