دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دلم گرفته

پای پنجره نشستم کوچه خاکستری باز زیر بارون من چه دلتنگتم امروز

انگار از همون روزاست حال و هوام رنگ تو ا  کوچه دلتنگ توا 

دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راهه دورم خبرم از دل من که نداره


آروم ندارم یه نشونه می خوام واسه قلبم
جز این نشونه واسه چیزی دخیل نمی بندم
این دل تنهام دوباره هوای تو رو داره


هوای شهر تو و بوی گلاب
پیچیده توی اتاقم مثل خواب
داره بدجوری غریبی می کنه
آخه جز تو دردمو کی می دونه

دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راهه دورم خبرم از دل من که نداره

 

نظرات 1 + ارسال نظر
MISS.ROSE یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 03:00

عالیه مسیحا. خیلی قشنگه من به لیست علاقمندیهام اضافه کردم

سلام
ممنون که نظر دادین میس رزززززززززززززززززززززززز
مرسی از لطف شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد