دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

شعر (کاش میدونستم ماله کیه)

من دوستش دارم

اما به کسی نخواهم گفت

حتی خودش...

یک روز شاید برای همیشه بروم

یک روز شاید برای همیشه در خاطرم باشی

و من هرگز کلمه­ای را بر زبان نخواهم آورد

هیچ یک از آن کلمات عاشقانه را که مردمان روزانه بارها بر زبان می­آورند؛ نخواهم گفت

شاید هیچ وقت نفهمی وقتی که مست بودی بوسیدمت

شاید هیچ وقت نفهمی آن شاخه­ی گل رز وحشی از کجا آمدست

و نگاه­های پر از اضطرابم را که با گریز به چشمانت می­دوزم

و هرگز آن شب را به یاد نخواهی آورد

هرگز...

و من...

و من دیگر شاخه­ی گل رز وحشی دیگری را نخواهم چید

و بوسه­ای بر پیشانی هیچ صورتی....

هنوز هم جوشش خون را درون رگ­هایم حس می­کنم

و هر روز تار و پود قلبم تنگ­تر می­شود

و بغض گلویم را می­فشارد بی­آنکه جرات کنم بگریم

کاش یک بار به تو می­گفتم که چقدر دوستت دارم

فقط یک بار       

..............

دوست

 

نیمه جانی دارم و آن را فدایت می کنم

اشکهای دیدگانم را عطایت می کنم

خوبرویان گرچه مشهورند در دلدادگی

من ولی از جمله خوبان جدایت می کنم

تو چون شیرین ومن با تیشه ی عشقت شبی

بیستون سینه ام را خاک پایت می کنم

چشمان من غریق اشک هجران تو شد

با تمام خستگی هایم صدایت می کنم

نازنینا زندگی را بهر چشمان تو باختم

بازهم هر لحظه و هر دم دعایت میکنم

زندگی زیباست ، نه در رویا...
بوسه زیباست ، نه برای هوس ...

پرنده زیباست ، نه برای قفس ...

دوست داشتن زیباست ، نه برای لمس کردن ، برای حس کردن ...

آری                 

دوست داشتن زیباست ، نه برای لمس کردن ...

بلکه برای حس کردن 

وقتی تو نیستی.....


 

       بی تو تنهام...                                              

 وقتی تو   نیستی.....   

وقتی تو نیستی گم میشه آفتاب
خاکستر میشه حریر مهتاب
از رفتنت من پر میشم از شب
شب دلهره شب اضطراب

وقتی تو نیستی دنیا شب میشه
شب از دل من شب تا همیشه
بی تو هر نفس تکرار ترسه
لحظه لحظه نیست نبض تشویشه

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز ...

.........................

بر بالای افق ایستاده ام

به روزی می اندیشم که با تو باشم

جانم را به باد صبحگاهی می سپارم

با همه خداحافظی میکنم

چرا که تو در منی در تار و پودم

و موجی لطیف برخاسته از جان تو

تا عمق وجودم می دود

و راهی جاودانه پیش رویم گسترده میشود

و من پرواز میکنم به سوی تو

به تو می اندیشم به ارمغان صبح

به نامت

که عاشقانه بر زبان جاری میکنم

به تو می اندیشم ای عشق


? ناهید | در  ساعت 10:8 PM 

××

پس از رفتنت آرزوهایم را دفن خواهم کرد ...
دفتر خاطراتم را به آب خواهم انداخت ...

وقاب عکس اتاقم را پستوی زمان خواهم سپرد ...
نبودنت را باور خواهم کرد و

اجازه ی ورود هیچ نگاهی را
به آرزوهایم نخواهم داد ...
اما کاش قبل از رفتنت ...

به گنجشک های شهر سپرده
باشی برق انتظار را در
چشمانشان نگاه دارند...

شاید رفتنت را برگشتی دوباره باشد...

? ناهید | 


دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی ......... دوستت دارم چون تنها ترین مصراع شعر منی ......... دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی ......... دوستت دارم چون زیباترین لخظات زندگی منی ......... دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی ......... دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی ......... دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی



? ناهید | در  ساعت 0:35 AM 


روزی که خداوند عالم آدم را آفرید روی پیشانی همه نوشت سرنوشت

نوبت که به من رسید قلم شکت و جوهر ریخت

خداوند با قلم شکسته و جوهر ریخته روی پیشانی من نوشت اسیر 

 سرنوشت.


? ناهید | در  ساعت 11:57 PM 
عشق ...

   خواب عشق را می بینم که........ 

 

من هنوز خواب میبینم که دوره دوره ی وفاست
که اعتبار عشق به جاست دنیا به کام آدماست
من هنوزم خواب میبینم
من هنوز خواب میبینم که این خودش غنیمت
برای دیگرون یه خواب برای من حقیقته
من هنوزم خواب میبینم
سوته دلان یکی یکی تموم شدن
سوته دلی نمونده غیر از خود من
کسی که عشق و غم و فریاد بزنه
حقیقت آدمو فریاد بزنه
هنوز تو قصه های من رنگ و ریا جا نداره
دروغ نمیگن آدما دشمنی معنا نداره
هنوز تو قصه های من هیچ کسی تنها نمیشه
کسی به جرم عاشقی خسته و تنها نمیشه
هنوز توی دنیای من هر آدمی یه آدمه
گل رو نمیفروشن به هم گل مثل قلب آدمه
گل مثل قلب آدمه
سوته دلان یکی یکی تموم شدن
سوته دلی نمونده غیر از خود من
کسی که عشق و غم و فریاد بزنه
حقیقت آدمو فریاد بزنه
حقیقت آدمو فریاد بزنه
 

..........

بهت نیاز دارم ...!!!


بهت نمی گم که دوست دارم ، ولی قسم میخورم که دوست دارم

بهت نمی گم که هر چی بخوای بهت میدم ، چون همه چیزم تویی

نمی خوام که خوابت رو ببینم ، چون تو خیلی خوش تر از خوابی

اگه یه روز چشمات پر اشک شد دونبال یه شونه هستی تا گریه کنی ، صدام کن ، قول میدم اشک هاتو پاک کنم و منم با تو گریه کنم

اگه دنبال مجسمه سکوت می گشتی تا سرش داد بزنی ، صدام کن قول میدم ساکت بمونم

اگه دنبال خرابی می گشتی تا نفرت رو در اون دفن کنی ، صدام کن ، قلبم تنها خرابه وجود توست

اگه یه روز صدات کردم که بهت نیاز دارم ، نگو کجایی ، فقط یه لحظه چشماتو ببند و بهم فکر کن ...

     

   
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد