دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

می توان

 

می توان با یک گلیم کهنه هم

روز را شب کرد و شب را روز کرد

می توان با هیچ ساخت

می توان صد بار هم

مهربانی را، خدا را، عشق را

با لبی خندان تر از یک شاخه گل تفسیر کرد

می توان چون دشت بود

عاشق گلگشت بود

همچو آب چشمه ای پاک و زلال

فکر کوه و دشت بود

می توان این جمله را در دفتر فردا نوشت

" خوبی از هر چیز دیگر بهتر است"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد