دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان سبب شده است!

 

فقر

میخواهم  بگویم ......  

 فقر  همه جا سر میکشد .......

 فقر ، گرسنگی نیست .....

 فقر ، عریانی  هم  نیست ......

 فقر ،  گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند .........

 فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

 فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند .....

  فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی  یک کتابفروشی می نشیند ......

 فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

 فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

 فقر ،  همه جا سر میکشد ..... 

                               فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست. . .  

                               فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد