دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

تو دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟

نمیدونم از کجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیمو

نمیدونم چرا قسمت میکنم روزای خوب زندگیمو

چرا تو اول قصه همه دوسم میدارن

وسط قصه میشه سر به سر من میذارن

تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میذارن

میتونم مثل همه دو رنگ باشم دل نبازم

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یک نیش زبون بترکه خراب بشه

تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه

میتونم بازی کنم با عشق احساس کسی

میتونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

میتونم دروغ بگم خودمو شیرین کنم

میتونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم

ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونا

یه دروغ گو میشم همیشه ورد زبونا

یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم؟

با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم

من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره؟

تو دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟


تو نباشی چشمام برات گریونه

دنیا برام بدون تو زندونه

دستت اگر دستام تنها بذاره

شب و روزم لحظه ای اروم نداره

تو که بارون تو چشمامو میبینی

لحظه لحظه هارو کنارم میشینی

تو که مثل بارون ارومم میکنی

تو نباشی دل منو خون میکنی

جز تو هیچ کسی و درد عاشقی و غصه های منو خنده های منو لحضه های منو گریه های منو ندیده نشنیده و

وقتی تو نیستی من میشم بین این ادم ها مثل یه غریبه  و تو هم همه و گم میشم دنبال تو دنبال تو

تو نباشی چشمام برات گریونه

دنیا برام بدون تو زندونه

دستت اگر دستام تنها بذاره

شب و روزم لحظه ای اروم نداره

تو که بارون تو چشمامو میبینی

لحظه لحظه هارو کنارم میشینی

تو که مثل بارون ارومم میکنی

تو نباشی دل منو خون میکنی

جز تو هیچ کسی و درد عاشقی و غصه های منو خنده های منو لحضه های منو گریه های منو ندیده نشنیده و

وقتی تو نیستی من میشم بین این ادم هامثل یه غریبه  و تو هم همه ها و گم میشم دنبال تو دنبال تو

                                             مسیحا ۱۲۰

masiha

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد