خوش به حال پرنده ها
نه چمدانی نه هزینه ای نه دغدغه ای
نه خبری از نظم های آنچنانی
آسمان اول و آخرش قرق شده بالهایشان است
و زیر زبان آسمان را که بکشی جز پرنده راز دیگری ندارد که بگوید
سفرهاشان عاشقانه
زندگی شان ساده
سقفشان بزرگ
و شاید خاطره هاشان ماندنی تر از تمام شمال رفتن هایمان
تنها دو بال برایشان کافی ست
نه نگران دل آن یکی هستند و نه به اشاره ای رخت شک به تن می کنند
خستگی شان را پرواز در می کند و وقت تفریح هم پرواز می کنند
کوچ نام دیگر تمام پرنده های سر به هوای آسمان است
تنها دو بال برایشان کافی است تا بروند
بروند پی دام و دانه ای دیگر
این شیوه تمام پرندگانی است که در نقاشی های مان
آنقدر دور هستند که جایشان " هفت " می گذاریم.
پنجره ها را باز کرده ام . . .
راز جاودانه ماندنت کنار من . . .
بی شک .. آزادی ست .