من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد
من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم ؟ چه بگویم از این روزها ؟
هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم
بی قرارم ،ساختم با دوری ات ،
نشستم به انتظار آمدنت ،
من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو
اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ،
این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ،
هر چه سرد باشی با دلم،
من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ،
هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ،
من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ،
بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم ،
آن نگاه های سردت را دوست دارم
بی خیالی هایت را دوست دارم ،
اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،
غرورت را نیز دوست دارم .
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو،
من تو را با تمام غمهایت دوست دارم .
هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ،
مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم .
من این ابر بی باران را دوست دارم ،
من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم،
این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ،
من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم .
من این شب زنده داری را دوست دارم .
اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،
من گناه کردن را با تو دوست دارم .
بی مهری هایت به حساب دلم ،
اشکهایم را که در می آوری نیز به حساب چشمانم
من این حساب اشتباه را دوست دارم .
شیداجان خیلی قشنگ بود شاید بهتره بگم حرفای دلم بود ممنون