دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

"اهسته تر بیا "

 

اهسته تر بیا

غوغا نکن که دلم

با شور دردناک نفس های گرم تو

بی تاب می شود.

اهسته تر بیا٬دلواپسم نکن٬

برای خاطره بازی

فرصت٬ همیشه هست.

 

وقتی تو می رسی!!!

احساس می کنم٬

سکوت می شکند٬

ثانیه ها گرم می شوند٬

فاصله٬از لای  انتظار پنجره

فرار می کند

اغوش می شود تمام تنم٬ از نگاه تو٬

جایی برای کلامت نیست٬

خاطره٬خود با تمام انچه که هست٬

میان چشم های عاشق ما٬

 حرف می زند

و ارام

برگ می خورد٬

 

 وقتی تو می رسی!!!

زندگی٬با تو می رسد

لبخند٬با تو می رسد

احساس می کنم

جایی٬میان پلک های مدام اضطراب

برای ما ساخته اند.

احساس می کنم

ما را درون هاله ای از عطر و ارزو

انداخته اند.

 

وقتی تو می رسی !!!

عاشق تر از همیشه ی حرف ها٬حرف می زنم

شیرین تر از همیشه ی بغض ها٬بغض می کنم.

 

وقتی تو مرسی!!!

من ٬به تمام انچه دوستش دارمش

می رسم...!

نظرات 1 + ارسال نظر
طناز دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 15:20

سلام.دوس داشتم......... همیشه مهربون باش .باشهههههههههههههههههه

سلام طناز
خوشحالم که امدی همیشه یادم میمونه حرفت رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد