دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

دل بستن به موجوداتی که از عشق چیزی نمیفهمند

همه برایم دست تکان دادن اما کم بود دستانی که تکانم دادن

وقتی . . .

 

زندگی مثل یه آینه س .یعنی هر اتفاق و مساله ای را باید به شکل  

عکس ولی بر عکس نگاه کرد

مثلاً وقتی میگیم این رئیس بانک آدمِ به شدت خوبیه یعنی تا دلت بخواد  

راحت رشوه میگیره و کارت را راه میندازه 

وقتی میگیم این آدم، آدم خوبیه ومن خودم تاییدش میکنم یعنی دوست  

عزیز به زبون بی زبونی میگم که من قبولش ندارم 

وقتی میگیم این آقا پلیسه مرد شریفیه. یعنی به راحتی میشه با باج  

رشوه و چند لیتر بنزین و کمی اِشوه خریدش 

وقتی میگیم این اُستاد استادِ ماهیه

.یعنی اینقدر اندامت داغونه که  

راحتی با کمی راحت بودن وبا هاش خندیدن میتونی مخش را بزنی 

وقتی میگی این پسر مثل داداشمه یعنی این قدر ازش بدم میاد که 

نمیتونم به عنوان دوست معمولی هم قبولش کنم 

وقتی میگی تو مثل خواهرم میمونی یعنی دوست عزیز بیشتر از این  

وقت ما را نگیر   

وقتی میگی وای چقدر چشمات قشنگه

....  

دیدم فقط چشمات

وقتی میگی عجب محله خوبیه

... یعنی از این دانشگاه لجن تر و کثیف  

وفور و راحتی چه نرم و چه گرم ُ نرم به راحتی پپیدا میشه 

وقتی میگی چیزی گرون نمیشه یعنی بدو که از فردا همه چیز گرون  

میشه  

وقتی میگی اینجا دانشگاه خوبیه

تر عمراً اگه پیدا بشه 

:: خلاصه کلام و نتیجه اخلاقی اینه که دوست و دوستان عزیزاگه میخوای  

از قافله این خواهر برادرا جا نمونی بر عکس همه و با تفکر خودت زندگی  

کن نه تفکر القایی دیگران  ::

 

 

                                                                                        

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد